سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند جویای دانش را دوست می دارد ونیز فرشتگان و پیامبران او. [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

 

در دوران حکومت پیامبر اسلام  علم و تقوا و سجایایی همچون ایثار و گذشت در راه خدا، معیار برتری انسانها بر یکدیگر به حساب می آمد. صاحبان زر و زیور و مال و منال در جامعه، جایگاه بلندی نداشتند و اموری چون سبقت در ایمان، مهاجرت به مدینه، شرکت در جنگ های بدر، احد و احزاب، جایگاه اجتماعی افراد را شکل می داد.پس مستضعفانی که در راه خدا جهاد می کردند بر ثروتمندان عافیت طلب برتری داشتند :

(للفقراء المهاجرین الذین أخرجوا من دیارهم وأموالهم یبتغون فضلا من الله ورضوانا وینصرون الله ورسوله أولئک هم الصادقون

مقام بلند برای فقیران مهاجری است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدند؛ در حالی که فضل الهی و رضای او را می طلبند و خدا و رسولش را یاری میکنند و آنها راستگویانند.سوره مبارکه حشر؛آیه 8)

روزی که رسول خدا دیده از جهان فرو بست، شأن اجتماعی افراد بر اساس قرابتشان به پیامبر اکرم سنجیده می شد . در سقیفه ، هم مهاجران و هم انصار برای به دست گرفتن قدرت، به مجاهدتهای خود در راه نصرت اسلام، استدلال می کردند. اما پس از سقیفه و انحراف مسیر خلافت، اندک اندک، ارزشهای اجتماعی دگرگون شد؛ شوق به انفاق و ایثار و گذشت و روحیة شهادت طلبی ، جای خود را به میل به تجمل گرایی و رفاه طلبی و زندگی اشرافی داد. علت این تغییر ارزش ها و رشد و رویکرد به مال و منال، این بود که پس از رحلت پیامبر(ص)، فتوحات عظیمی به دست مسلمانان انجام گرفت و مناطقی چون عراق، مصر، ایران و شام فتح گردید.

به دنبال هر فتحی ،ثروت های هنگفتی با عنوان جزیه، خراج و غنیمت، وارد خزانه مسلمانان شد؛ به طوری که در جنگ «نهاوند» سهم هر سواره نظام به شش هزار درهم رسید ، در نبرد زالق هر رزمنده در یک لشگر هشت هزار نفری، چهار هزار درهم بهرة غنیمتی داشت.

هر ساله از سرزمین های فتح شده عراق یکصد وبیست میلیون درهم و از مصر چهل میلیون درهم و از شام هفده میلیون درهم وارد خزانه مسلمانان می شد. قسمت اعظم این عایدات به طور نامساوی ، با عنوان «عطا» بین مسلمانان تقسیم می شد؛ به طوری که فرزندان رزمندگان «بدر» سالیانه دو هزار درهم مقرّری داشتند.

سالیانه مهاجرین بدری پنج هزار و انصار بدری چهار هزار درهم حقوق می گرفتند. این غنایم و عطایای هنگفت، گرچه موجب فقرزدایی از جامعه گردید ، ولی به مرور، دامن بسیاری از اصحاب نامدار پیامبر را به تجمل گرایی آلوده کرد و موجب پیدایش روحیة اشرافیت و رفاه طلبی میان آنان گردید؛ زیرا در آن روزگار، مرز بین فقرو غنا دویست درهم بود؛ یعنی اگر کسی دویست درهم داشت ، زکات به وی تعلق نمی گرفت و می توانست به دور از فقر زندگی کند.

در چنین شرایطی وقتی یکباره عطای چهار هزار درهمی به دست اصحاب رسید،کنترل خود را از کف داده، مجذوب مال دنیا شدند. شخصیت های بزرگی همچون طلحه، زبیر، عبدالرحمن بن عوف و زید بن ثابت، یکی پس از دیگری در دام دنیاگرایی افتاده، در گرداب زندگی اشرافی غرق شدند و به دنبال خویش، سایر اقشار جامعه را به رفاه طلبی و مال اندوزی سوق دادند.

زبیر وقت مرگ، پنجاه هزار دینار نقد، هزار اسب، هزار بنده و مقادیر زیادی ثروت غیر منقول و نیز خانه هایی در کوفه، بصره و اسکندریه داشت . طبق نقل مسعودی، خانة زبیر در بصره به قدری مجلل بود که تا سال 332 هجری در میان مردم، معروف بودهاست.

طلحه، روزی هزار دینار از اموال خود در عراق درآمد کسب می کرد و خانه اش درکوفه زبانزد خاص و عام بود. پس از مرگ عبدالرحمن بن عوف، وقتی خواستند اموالش را میان ورثه اش تقسیم کنند، یک هشتم اموالش به سیصد و سی وشش هزار رسید، طلاهای زید بن ثابت را پس از مرگش با تبر شکستند و بین ورثه اش تقسیم کردند.

رفاه طلبی و عافیت طلبی سران اصحاب، اندک اندک همة جامعه را به سوی مال اندوزی سوق داد و حرص و ولع مردم را به تکاثر، افزایش داد؛ به طوری که درزمان خلافت عثمان، به دلیل روحیة اشرافی شخص خلیفه و اطرافیانش، شخصیت های پارسا و دنیاگریز تحت الشعاع صاحبان مال و منال قرار گرفتند و افرادی چون ابوذر وعمار و عبدالله بن مسعود به سبب اعتراض به وضع نابسامان جامعه، مورد غضب عثمان قرار گرفتند.

امام علی (ع) هنگامی حکومت را به دست گرفت که رفاه و آسایش، به عنوان یک ارزش محوری برای مردم مطرح بود. مسلمانان برای اشراف، اهمیت و جایگاه ویژه ای قائل بودند و در تصمیم گیری های اجتماعی تحت تأثیر آنان قرار داشتند؛ به طوری که نوشته اند امیر مؤمنان برای أخذ بیعت از مردم در شام، ناگزیر از اشراف به طور جداگانه درخواست بیعت کرد.

در بصره و کوفه نیز وضع همین گونه بود؛ یعنی اشراف این شهرها در کنار قُرّاء قرآن و حتی بیش از آنان، مکانت اجتماعی داشتند. لذا وقتی علی (ع) پس از جنگ جمل، از بصره رهسپار کوفه گردید، برخی از اشراف، همراه مردم بصره برای بدرقة آن حضرت تا کوفه آمدند. در کوفه نیز اشراف به نمایندگی از مردم به استقبال حضرت آمده بودند.

چنین وضعیتی نشان می داد که مسلمانان بار دیگر همچون دوران جاهلیت، مقدرات خود را به دست صاحبان ثروت قرار داده، اصحاب علم و دین از چشم آنان افتاده بودند؛ زیرا شخصیت نمایندگان و برگزیدگان هر جامعه ای معرّف آمال و آرزو وخواسته های آن جامعه است. وقتی ملتی به ثروتمندان رأی دهند، نشانة آن است که ثروت را بر سایر فضایل بشری برتری می دهند و کسب مال و منال، همّ اصلی آنان است. چنین جامعه ای، جامعة دنیاسالار است، نه دین سالار.

 جامعه ای است که هنگام تعارض مصالح معنوی با منافع دنیوی، دین و معنویت را پای مادیات و دنیا قربانی می کند، لذایذ زودگذر مادی را بر کمالات پایدار معنوی ترجیح می دهد، رهبران راستین خود را در کشاکش مبارزه، تنها می گذارد و به عهد خود با رهبر وفا نمی کند؛ همچنان که مردمان عصر حکومت امیر مؤمنان (ع) به سبب ابتلای به همین بیماری ها، بیشترین ضربه را به آن حضرت زدند.

بخش هایی از مقاله(آسیب شناسی نخبگان تأثیرگذار در حکومت علوی)، دکتر جواد سلیمانی امیری

 



 
نوشته شده توسط : سبحان |  جمعه 95 آذر 5  ساعت 7:57 صبح 

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تقصیر جمعه هاست ...
سخت گیری در حفظ بیت المال
روند رشد اشرافیت و رفاه طلبی
اینجا هیچ چیز متعارف نیست؟!!!
تبرک است ...
هزار نفر از ما بمیرد، هیچ خبرى نمى‏ شود!
سلوک ذیل سیاست
دانلود فیلم شناخت سی امین جشنواره فیلم فجر
از اهل معصیت مى‏ شدید یا اهل عبادت؟
انسان انقلاب اسلامی
[عناوین آرشیوشده]